تک نوشت

نگاه من به دنیای امروز

تک نوشت

نگاه من به دنیای امروز

چرا دوران سلطنت برندها رو به پایان است؟

چهارشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۵۴ ب.ظ

(این مطلب به صورت مهمان در وبلاگ یک پزشک نیز منتشر شد: لینک مطلب)

روزگاری دنیای رقابت بین تولیدکنندگان به وسعت و سرعت امروز نبود. انحصار در تولید یک محصول به اندازه‌ای بود که‌ گاه آن محصول میان مردم به نام برند آن شناخته می‌شد. پس از گذشت سال‌ها هنوز هم بسیاری از مردم آن محصولات را به نام برند آن صدا می‌کنند. هنوز هم به هر پودر لباسشویی می‌گوییم «تاید» و هر نوع دستمال کاغذی را «کلینکس» می‌نامیم! 

رفته رفته از میزان انحصار در تولید محصولات مختلف کاسته شد. نام‌های جدیدی در صنایع مختلف پا به عرصه گذاشته و به رقابت با شرکت‌های بزرگ پرداختند. اما برند‌ها همچنان به سلطنت خود ادامه دادند چرا که شرکت‌های نوپا فاصله بسیار زیادی با آن‌ها داشتند. در هر عرصه‌ای وجود یک نام به عنوان ستاره می‌درخشید و آن را از سایر رقبا متمایز می‌کرد. فاصلهٔ بسیار زیاد این برند‌ها با رقبای کوچک‌تر خود جای هیچ گونه نگرانی بابت از دست دادن بازار را برای مدیران آن‌ها برجا نمی‌گذاشت و این سبب می‌شد که‌گاه یک محصول در طی چند سال بدون هیچ گونه تغییر و بهبودی روانه بازار شود و به فروش هم برسد! 

اما امروز اوضاع بسیار متفاوت شده است. دیگر نمی‌توان به راحتی پا به عرصه گذاشت و صعنت تولید یک محصول را به تسخیر در آورد! به علاوه فاصله نام‌های جدید با برندهای نام آشنا به قدری کاهش یافته که هم خودشان برای مردم شناخته‌تر شده و کسب اعتبار کرده‌اند و هم جایگاه آن برند‌ها را به تزلزل در آورده‌اند. اما سوال اینجاست که چگونه این فاصله کمتر و کمتر شد و رقابت به جایی رسید که اکنون کار برخی از شرکت‌ها به جدال‌های مداوم و شکایت علیه هم کشیده شده است؟ 

برای روشن شدن این موضوع کمپانی بزرگ اپل را مثال می‌زنیم. تا چندی پیش می‌توانستیم با قاطعیت و بدون تردید اپل را بهترین و بزرگ‌ترین تولید کننده تلفن همراه بنامیم. اما چه اتفاقی افتاد که دیگر در انتخاب این جایگاه برای اپل نمی‌توانیم با قاطعیت نظر بدهیم؟ رقبای دیگر با فروش محصولات متنوع توانستند سهم وسیعی از بازار را در اختیار خود بگیرند. می‌خواهیم دو نقل قول از مدیران ارشد اپل و سامسونگ را بررسی کنیم. 

اپل: «ما محصولاتی را می‌سازیم که خودمان بتوانیم از آن استفاده کنیم» 

سامسونگ: «اگر من چیزی بین آیپد و آیپد مینی بخواهم اپل آن را به من نمی‌دهد» 

چیزی که اپل را از سایر شرکت‌ها متمایز می‌کند همینجاست. چند سال پیش و در سال ۲۰۰۷ استیو جابز دستگاهی جادویی به نام آیفون را به جهانیان معرفی کرد. دستگاهی که پیش از آن هیچ کس فکرش را نمی‌کرد که روزی به چنین وسیله‌ای احتیاج داشته باشد. در واقع جابز به مردم نشان داد که شما به آیفون نیاز دارید و استفاده از آن زندگیتان را متحول می‌کند! این دستگاه شگفت انگیز اگرچه یک حرکت انقلابی در صنعت تلفن همراه بود اما بر اساس دید «شنیدن صدای مشتری» نبود. بلکه جابز آن را بر اساس نبوغ و ذهن خلاق خود طراحی کرده بود و مردم نیز آن را پسندیدند. اپل در طراحی نسل‌های بعدی محصولات خود نیز‌‌ همان رویه را ادامه داد. بسیاری از مصرف کنندگان خواهان تغییراتی در محصولات اپل یا سیستم عامل آن بودند. به عنوان مثال خواهان صفحه نمایش بزرگتری برای آیفون بودند اما جابز در زمان حیات خود هرگز به این گونه خواسته‌ها توجهی نکرد و معتقد بود که اندازه مناسب آیفون‌‌ همان است که هست. اینجا بود که شرکتهای دیگر مجالی برای خودنمایی یافتند و با دید «شنیدن صدای مشتری» و پاسخ به انتظارات آن‌ها بخش بزرگی از سهم بازار را در اختیار گرفتند. همانگونه که امروز شاهدیم صد‌ها نوع تلفن همراه هوشمند برای پاسخ به هرگونه نیاز و سلیقه‌ای تولید شده و در حال تولید است. 

اپل برای تکرار دوران طلایی خود نیازمند نبوغ و خلاقیتی است که بتواند مانند سال ۲۰۰۷ محصولی انقلابی و منحصر به فرد ارائه کند و برای ادامه بقای خود نیازمند تغییر رویه و گوش فرا دادان به صدای مشتریان است همانطور که اولین نسل آیفون بعد از مرگ استیو جابز دارای صفحه نمایشی بزرگ‌تر شد! با همه این احوال باید بپذیریم که دوران سلطنت برند‌ها دیگر رو به پایان است. اگر چه هنوز بسیاری از مردم طرفدار برند خاصی از محصولات هستند اما این گونه تعصبات رفته رفته در حال نابودی هستند چرا که امروز نیاز و سلیقهٔ مصرف کننده است که حرف اول را می‌زند نه یک نام بزرگ.


  • ۹۲/۰۱/۲۸
  • حامد اویسی

نظرات (۴)

  • دختر نارنج و ترنج
  • سلام حامد عزیز
    خوبی؟
    مطلبت خیلی جالب بود.... راستش اتفاقا همین دیشب با داداشم بحثی داشتم راجع به استیو جابز. من ازش خوشم نمی اومد. شاید به این دلیل که همیشه برند اپل برام یه چیز غیرقابل دسترسی می نموده. یه جورایی اتوماتیک از خیرش گذشته م. اما امروز و به نظر من توی دنیای امروزی که همه چیز داره به سمت یکی شدن پیش می ره کلاً سیستم اپل که خیلی یکه تازانه ست برای من قابل درک نیست. دقیقا همین "شنیدن صدای مشتری" منظورمه. مردم دوست دارن وقتی یاد گرفتن با این کامپیوتر کار کنن، برای کار با یه کامپیوتر دیگه زیاد تغییری حس نکنن. خودتم می دونی همین شد که ویندوز ویستا خیلی طالب نداشت. چون خیلی متفاوت از روند منطقی ویندوز بود (هرچند من دوستش دارم و همین الان هم دارم با ویستا کار می کنم) اما خب، اکثریت دوست دارن همه ی کارهای کامپیوتریشون روی یه روند تقریباشبیه انجام بشه. اپل یه جاهایی خیلی خیلی خوب کار کرده (من تجربه ش رو ندارم اما می بینم که خیلی طرفدار داره) اما یه جاهایی هم زیادی خودش رو از جمع جدا کرد. هرچند این بحث به بحث نوشته ی تو زیاد هم مرتبط نبود....
    به هر شکل نوشته ت رو دوست داشتم. خوشحالم که باز نوشتی. شاد باشی.
    پاسخ:
    سلام. بله در مورد ویندوز ویستا هم مهندسین مایکروسافت چیزی رو خلق کردن که بیشتر به درد خودشون میخورد! اما محصولات اپل اونقدر خلاقانه هستن و اونقدر حس کنجکاوی رو توی مصرف کننده به وجود میارن که هر کسی دوست داره اونا رو تجربه کنه. اما بعد از استیو جابز فکر نمیکنم اپل بتونه اون نبوغ و خلاقیت رو به محصولاتش اضافه کنه و مجبوره که تغییر رویه بده. 
     ممنون از اینکه هنوز میخونی اینجا رو :)
    در مورد صحبت‌های شما باید بگویم، شرکت‌های بزرگ به اصلی به نام استانداردسازی معتقدند، در ابتدا هر شرکتی محصول خاصّ خود با شرایط خاص خود را تولید می‌کند امّا پس از مدّتی چون تعمیر و نگهداری برند خاص هزینۀ زیادی برای شرکت دارد، سعی می‌کنند قطعاتی را که بیشتر در معرض خراب شدن هستند مشابه هم تولید کنند، به این ترتیب در دنیای برندهای بزرگ زد و بندی بین صاحبان طرح و سرمایه علیه مشتری در جریان است، مشتریان سال‌ها بعد به این یکی بودن پی می‌برند. دنیای اتومبیل را در نظر بگیرید، همۀ اتومبیل‌های جهان از استاندارد‌های خاصّی پیروی می‌کنند، (کلاس‌های مختلف استاندارد یکسان دارند، برای همین در یک کلاس جمع می‌شوند)، گرچه از نظر ظاهر با یکدیگر متفاوتند، به این ترتیب هیچ شرکت کوچکی نمی‌تواند بدون پرداخت هزینه‌های گزاف وارد عرصۀ رقابت با شرکت‌های بزرگ شود.
    برای اطلاعات بیشتر مکتب فرانکفورت و امریکا مطالعه شود.
    من یه مطلبی خوندم چندروز پیش درمورد استوجابز که به این مطلب اشاره کرده بود شرکت اپل یه تحقیقی انجام داده وبه این نتیجه رسیدن که مشتری نمیتونه در مورد محصولی که هنوز تولید نشده ایده بده مثلا موقعی که آیفون هنوز رونمایی نشده بود مشتری چطور میتونه نیازهاشودرمورد اون بگه؟
    پاسخ:
    بله این حرف درسته تا زمانی که محصولات یک شرکت انقدر خلاقانه و خاص باشن که قبل از ارائه شدن، مشتری هیچ دیدی نسبت بهشون نداشته باشه. اما وضعیت اپل دیگه مثل سابق نیست. تقریبا دیگه همه میتونن مشخصات نسل بعدی محصولاتش رو پیش بینی کنند. 
    مطلب جالبی بود . نشون میده این وبلاگ ارزش بازدید مجدد داره. ادامه بده .
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی